- من لایحضره الفقیه تألیف رئیس المحدثین، ابوجعفر محمد بن على بن بابویه قمى معروف به صدوق. خودش و پدرش از بزرگان طراز اول علماى شیعه اند و خاندان صدوق یك خاندان معروف است در شیعه. صدوق در حدود سیصد تألیف و تصنیف داشته است. نام من لایحضره الفقیه را- كه به معنى «خودآموز فقه» است- از كتاب من لایحضره الطبیب محمد بن زكریاى رازى اقتباس كرده است كه به معنى «خودآموز طب» است. كتاب من لایحضره الفقیه مشتمل بر پنج هزار و نهصدوبیست حدیث است.
شیخ صدوق نیز رحله ی حدیثى داشته است. در جوانى به بغداد مسافرت كرد.مشایخ بزرگ از محضرش استفاده مى كردند و با اعجاب و تحسین به وى مى نگریستند. شیخ صدوق براى ملاقات با سایر رجال حدیث كه در خراسان مى زیسته اند به شهرهاى نیشابور، طوس، سرخس، مرو، بخارا، فرغانه مسافرت كرد. در مقدمه یمن لایحضره الفقیه به این مسافرت اشاره مى كند.وفات شیخ صدوق در 381 واقع شد و در نزدیكى حضرت عبد العظیم، در محلى كه هم اكنون به نام خودش معروف است دفن شد. (1)
- مقام و موقعیت شیخ صدوق(م 381هـ. ق) به گونهای دیگر است. او برای گردآوری احادیث به شرق و غرب عالم سفر كرد و توانست احادیث رسول گرامی و ائمه اهلبیت را گرد آورد. در زمان او مسأله غیبت امام زمان(عج)، مسأله روز بود. مخالفان تشیع، شبهاتی را در مجامع پخش نموده و قلوبی را متزلزل كرده بودند. وی درباره غیبت، كتاب ارزشمندی به نام «كمالالدین» تألیف نموده كه امروز هم مورد استفاده علما و دانشمندان است. او سبب نگارش این كتاب را چنین مینویسد:
شبی درباره خانواده و فرزندان و برادران و زندگی پرنعمتی كه در شهر ری باز گذاردهاماندیشه میكردم به ناگاه خواب بر من غلبه كرد و در خواب دیدم در مكهام و گرد خانه خدا طواف میكنم و در دور هفتم نزد حجرالأسود آمدهام، آن را میسایم و میبوسم و میگویم: «أمانتی أدّیتُها و میثاقی تعاهدتُه لِتَشهد لی بالموافاة»: «این امانت است كه میپردازم و این پیمان من است كه بازبینی میكنم تا تو، به وفاداری من گواهی دهی».
در این وقت مولای خودم صاحبالزمان را دیدم كه بر در خانه كعبه ایستاده، من دلباخته و پریشانخاطر به او نزدیك شدم. آن حضرت از رخساره من، به فراست خود راز درون را دانست، بر او سلام دادم و به من جواب داد، و فرمود: چرا درباره غیبت كتابی تألیف نمیكنی تا اندوه دلت را ببرد؟ عرض كردم: یابن رسول الله صلیاللهعلیهوآله درباره غیبت چیزهایی تألیف كردهام، فرمود: آنها بدین روش نیست كه من آن را میخواهم، شما كتابی مستقل درباره غیبت تألیف كن و در آغاز، ذكری از غیبت پیامبران بنما (تا روشن شود كه غیبت اولیا یكی از سنتهای الهی است). سپس آن حضرت از دیدگانم غایب شد و من از خواب هراسان برخاستم و تا طلوع فجر به دعا و گریه و درددل گذراندم و چون آفتاب طلوع كرد، به نگارش این كتاب (كمال الدین) آغاز نمودم با درگذشت صدوق، قرن پنجم آغاز میشود....(2)
منبع :
1- مجموعه آثار ج 14 ص 413 – حدیث و روایت
2- ویژگیهای شخصیتی شهید مطهری
لینك مرتبط
- بررسی تطبیقی عصمت انبیا از دیدگاه شیخ صدوق, سید مرتضی, علامه طباطبایی و علامه عسكری
- نظر شیخ مفید و شیخ صدوق
- روایت معروف شیخ صدوق