- اجمالی از زندگی نامه شیخ بهایی
او نیز اهل جبل عامل است. در كودكى همراه پدرش شیخ حسین بن عبد الصمد كه از شاگردان شهید ثانى بود به ایران آمد. شیخ بهائى از این رو كه به كشورهاى مختلف مسافرت كرده و محضر اساتید مختلف در رشته هاى مختلف را درك كرده و بعلاوه داراى استعداد و ذوقى سرشار بوده است، مردى جامع بوده و تألیفات متنوعى دارد. هم ادیب بوده و هم شاعر و هم فیلسوف و هم ریاضى دان و مهندس و هم فقیه و هم مفسر. از طب نیز بى بهره نبوده است. اولین كسى است كه یك دوره احكام فقه غیر استدلالى به صورت رساله عملیه به زبان فارسى نوشت. آن كتاب همان است كه به نام جامع عباسى معروف است.
شیخ بهائى چون فقه رشته اختصاصى و تخصصى اش نبوده از فقهاى طراز اول به شمار نمى رود، ولى شاگردان زیادى تربیت كرده است. ملاصدراى شیرازى، ملامحمد تقى مجلسى اول (پدر مجلسى دوم صاحب كتاب بحارالانوار) ، محقق سبزوارى و فاضل جواد صاحب آیات الاحكام از شاگردان اویند. همچنانكه قبلاً اشاره كردیم منصب شیخ الاسلامى ایران پس از محقق كَرَكى به شیخ على منشار پدرزن شیخ بهائى رسید و پس از او به شیخ بهائى رسید. همسر شیخ بهائى كه دختر شیخ على منشار بوده است زنى فاضله و فقیهه بوده است. شیخ بهائى در سال 953 به دنیا آمده و در سال 1030 یا 1031 درگذشته است. شیخ بهائى ضمناً مردى جهانگرد بوده است، به مصر و شام و حجاز و عراق و فلسطین و آذربایجان و هرات مسافرت كرده است. (1)
- اعمال عمره و حج به صورت رمز و توضیح آن
شیخ بهائى براى اینكه اعمال عمره و حج و ترتیب آنها در اذهان طلاب باقى بماند آنها را با رمز حرف اول آنها در یك شعر جمع كرده است و آن این است :
(( اطرست )) للعمرة اجعل نهج
(( او وارنحط رس طرمر )) لحج
به این ترتیب :
الف = احرام
ط = طواف
ر = ركعتین طواف
س = سعى بین صفا و مروه
ت = تقصیر
مجموع اینها كلمه (( اطرست )) را تشكیل مى دهد كه رمز عمره است . و باز :
الف = احرام
و = وقوف در عرفات
و = وقوف در مشعرالحرام
الف = افاضه ( یعنى كوچ كردن ) از عرفات و مشعر به سرزمین منا .
ر = رمى جمرة العقبه .
ن = نحر یعنى قربانى .
ح = حلق یعنى تراشیدن سر ، و براى كسى كه حج او حج اول نیست چیدن مقدارى مو یا ناخن
ط = طواف حج .
ر = ركعتین طواف حج .
س = سعى میان صفا و مروه .
ط = طواف النساء .
ر = ركعتین طواف .
م = مبیت ( یعنى بیتوته ) در منا .
ر = رمى جمرات .
بنابر آنچه ما اعمال حج را شرح دادیم مجموع اعمال سیزده تا است ولى در این شعر چهارده تا آمده است . سر مطلب این است كه شیخ بهائى افاضه از عرفات و مشعر ، یعنى كوچ كردن از آنجا به طرف منا را عملى مستقل شمرده است ، در صورتى كه عمل مستقل نیست . (2)
- تخت فولاد اصفهان و حكایتی عجیب
مجلسى اول پدر مرحوم مجلسى معروف كه او هم مرد بسیار جلیل القدر و عالم و متقى و فوق العاده اى بوده و از شاگردان شیخ بهایى است نقل مى كند كه شش ماه قبل از وفات شیخ بهایى ، روزى ما در خدمت ایشان به زیارت اهل قبور در تخت فولاد اصفهان كه قبر بابا ركن الدین در آن بوده است و شاید هنوز هم باشد رفتیم . یك وقت دیدم ایشان رو كرد به ما و گفت شما چیزى نشنیدید ؟ گفتم نه . دیگر سكوت كرد و حرفى نزد ، راه افتاد و آمد . از آن روز ما دیدیم حال شیخ تغییر كرده ، بیشتر به خود پرداخته ، حال توبه و انابه پیدا كرده و یك حال دیگرى غیر از حال سابق دارد . همه ما شاگردها حدس زدیم هر چه بود آن روز اتفاق افتاد . ایشان
مى گوید من از سایر شاگردها جسورتر بودم . قرار شد من از ایشان بپرسم كه منشأ این تغییر حالت شما چیست ؟ رفتم از ایشان پرسیدم ، ایشان گفت من آن روز وقتى از كنار قبر عبور مى كردیم این صدا را از قبر شنیدم كه[ ( شیخ در فكر خود باش ، مرگت نزدیك است ، چرا به خودت نمىآیى ؟]( و شش ماه بعد مرد .
حال مى بینید كه از یك گروه ، یك صدا را یكى مى شنود و دیگرى نمى شنود .
عالم ما عمیق تر و پیچیده تر و رشته دارتر از این حرفهاست كه وقتى قرآن به ما گفت تمام ذرات عالم تسبیح مى كنند ، بگویید من كه گوشم را مى گذارم نمى شنوم ! و چرا در لابراتوارها هر چه تجزیه كرده اند ، این صدا را نشنیده اند ؟ ! این حرفها از روى نادانى است ، حقیقت چیز دیگرى است . (3)
منبع :
- آشنایی با كلیات علوم اسلامی – فقه – تاریخچه فقه و فقهاء (3)
- آشنایی با كلیات علوم اسلامی / فقه/ عبادات
- آشنایى با قرآن/ داستان شیخ بهایی در تخت فولاد اصفهان