تكامل را باید اول تعریف بكنیم. خیلی از مسائل است كه به نظر واضح و بدیهی و
بی نیاز از تعریف می آید، ولی وقتی كه انسان می خواهد تعریف كند می بیند چقدر
دشوار و مشكل است و دچار اشكالات می شود. من نمی خواهم همه ی تعریفهایی را
كه فلاسفه برای تكامل كرده اند ذكر كنم. در اینجا اجمالاً به فرق میان تكامل و
پیشرفت و همچنین فرق میان كمال و تمام اشاره می كنم.
بحث دقیقی در فلسفه ی اسلامی هست كه اتفاقاً از نظر قرآن هم قابل بحث است
و آن اینكه: فرق میان تمام و كمال چیست؟ ما «تمام» را در مقابل نقص به كار
می بریم، «كمال» را هم در مقابل نقص. می گوییم تام و ناقص، كامل و ناقص. آیا تام
همان كامل است؟ نه، در قرآن آیه ای كه مربوط به امر امامت و ولایت است اینچنین
نازل شد:
اَلْیَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَكُمُ الْاِسْلامَ دیناً [1]. قرآن می گوید ما دو كار كردیم: نعمت را تمام كردیم، دین را كامل نمودیم؛ یعنی
قرآن برای اتمام و اكمال دو مفهوم قائل است؛ می گوید نعمتها را از نقص به تمام
رساندیم، و دین را از نقص به كمال. قبل از آنكه فرق ایندو را با یكدیگر بگویم لازم
است تفاوت میان تكامل و پیشرفت را عرض بكنم.
[1]
. مائده / 3: اكنون دینتان را برای شما به كمال آوردم و نعمت خویش بر شما تمام كردم و راضی گشتم كه اسلام دین شما باشد.