در
کتابخانه
بازدید : 1242885تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand درسهای اشارات درسهای اشارات
Expand درسهای  <span class="BookName">نجات</span> درسهای نجات
Collapse درسهای الهیّات <span class="BookName"> «شفا» </span> درسهای الهیّات «شفا»
Expand <span class="HFormat">مقاله ی اول</span>مقاله ی اول
Expand <span class="HFormat">مقاله ی چهارم</span>مقاله ی چهارم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی پنجم</span>مقاله ی پنجم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی ششم</span>مقاله ی ششم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی هفتم</span>مقاله ی هفتم
Expand مقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات اومقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات او
Collapse مقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی اومقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی او
Collapse فصل اول: در صفت فاعلی مبدأ اوّل فصل اول: در صفت فاعلی مبدأ اوّل
Expand فصل ششم : عنایت کیفیت دخول شر در قضای الهی فصل ششم : عنایت کیفیت دخول شر در قضای الهی
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
او یک واحد من جمیع الجهات است. ما در مقابل «واحد» «متکثر» را داریم. به آن چیزی «متکثر» می گوییم که منقسم باشد، یا منقسم بالفعل یا منقسم بالقوه.

منقسم بالفعل مانند دانه های این تسبیح که هم اکنون کثیر است و از یکدیگر منفصلند و جدا از هم هستند. این را «منقسم بالفعل» می گویند. بعضی از اشیاء منقسم بالقوه یا بالفرض هستند. یک خط، بالفعل منقسم نیست ولی به حسب فرض ذهن قابل انقسام است. این را «منقسم بالفرض» می گویند. (البته شیخ به این تعبیری که من می گویم نگفته است. ) بعضی از اشیاء منقسم بالقوه هستند، یعنی نه فقط ذهن می تواند آنها را منقسم کند، در خارج هم قابل انقسام است و در خارج هم انقسام را قبول می کند، مثل جسم که منقسم شدن به دو قسمت را قبول می کند. واجب الوجود حتی منقسم در عقل هم نیست. انقسام عقلی یعنی اینکه یک شئ دارای ذاتی باشد که عقل بتواند ذات او را به اجزائی تحلیل کند، به جنس و فصلی تحلیل کند. در ذات واجب الوجود هیچیک از این کثرات و انقسامات نیست.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 381
و أنّه واحد من حیث هو غیر مشارک ألبتة فی وجوده الذی له، فهو بهذه الوحدة [1] فرد، و هو واحد لأنه تامّ الوجود ما بقی له شی ء ینتظر حتی یتم، و قد کان هذا أحد وجوه الواحد. و لیس الواحد فیه الاّ علی الوجه السلبی، لیس کالواحد الذی للأجسام، لاتصال أو اجتماع أو غیر ذلک مما یکون الواحد فیه بوحدة هی معنی وجودی یلحق ذاتا أو ذواتا.


[1] . در نسخه «بهذه الوجوه» دارد که بهتر است؛ یعنی او به این وجوه متعدد، فرد است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است